توضیح صحنه:
دو خواهرِ دوقلو که از زمانِ تولد بخاطرِ جداییِ پدر و مادر، از هم جدا شده اند و از وجودِ هم بیخبر بوده اند، تصادفا هم را پیدا میکنند و تصمیم میگیرند جایشان را با هم عوض کنند. در این صحنه، کودکی که پیشِ پدر بوده برای اولین بار به پیشِ مادر می آید و مادر او را بخاطرِ دیر کردن دعوا می کند.
متن فیلمنامه:
- کودک: سلام
- مادر: سلام و زهرمار. تو می خوای منو بکشی؟ می خوای منو دیوونه کنی؟ نمی گی این همه بدبختی بسم نیست؟ نمیگی هزار فکر میاد تو این کله وامونده؟ نمیگی دلم شور می زنه هزار راه میره؟ کجا بودی؟ کجا بودی؟ فقط به من بگو کجا بودی؟ از اینجا کوبیدم رفتم مدرسه سمیه، رفتم دم خونه خانم معلمتون، اون دفترچه خاطرات وامونده چقدر ارزش داشت که به خاطرش کوبیدی رفتی دم اون مدرسه؟ که من نصف جون بشم. نمیشد به من بگی؟ نمیشد بعدا با هم بریم اون دفترچه رو پس بدیم؟ نمیشد تنها از این سر شهر راه نیفتی بری اون سر شهر؟ وای، وای فکرش رو که می کنم تمام تنم می لرزه. برو، برو جلوی چشمم واینسا. برو د، برو پی درس و مشقت. برو درس و مشقت رو بنویس. برو، برو د واینسا.