خلاصۀ صحنه:
رضا عطاران که به دروغ خود را مأمورِ نیروی انتظامی جا زده، زنگِ خانهای را که از آن صدای مهمانی می آید میزند تا از پسرکی که در خانه پارتی گرفته اخاذی کند.
متن فیلمنامه:
- پسر خیس: سلام و علیکم
- بهروز: سلام. بیا اینجا... خیسی؟
- پسر خیس: حموم بودم
- بهروز: حوله نداشتی؟
- پسر خیس: یهو شد دیگه زدم بیرون دیگه
- بهروز: خب یه خشکتون میومد دم در
- پسر خیس: مهمونن، زشته. مشکلی پیش اومده؟
- بهروز: تو چه خبره؟
- پسر خیس: هیچی نشستیم دور همدیگه
- بهروز: همه خیسن؟
- پسر خیس: نه
- بهروز: میام تو
- پسر خیس: خیسن، همه خیسن
- بهروز: پس حموم عمومیه دیگه (بهروز بی سیم خود را در می آورد)
- پسر خیس: دروغ گفتم سرکار، دروغ گفتم حموم نبودم
- بهروز: خب خیسی که؟
- پسر خیس: داریم بازی می کنیم
- بهروز: چه بازی ای؟
- پسر خیس: بطری بازی
- بهروز: چی؟
- پسر خیس: بطری بازی
- بهروز: بطری بازی چیه؟
- پسر خیس: همین که میشینیم دور همدیگه یه بطری می زاریم وسط می چرخونیمش سرش به هر کی رفت اون باخته
- بهروز: سرش؟
- پسر خیس: سر بطری دیگه. من باختم خیسم کردند... مثلا تصور کنید من و شما می شینیم دور همدیگه (گوشی خود را در می آورد) این مثلا بطری، خب؟ من می چرخونمش (چند بار می چرخاند) الان نشد ببین، نشد. سرش الان رفت به شما
- بهروز: خب خیسم می کنی حالا؟
- پسر خیس: نه بابا... سرکار بیخیال ما شو
- بهروز: چجوری آخه؟
- پسر خیس: چی چجوری؟
- بهروز: چجوری بی خیالت شم ببخشمت. جواب خدا رو چی بدم؟
- پسر خیس: بابا به خدا... جواب خدا رو برای چی؟ داریم بازی می کنیم آدم که نکشتیم
- بهروز: این چه بازی ایه؟ این چه سر و وضعیه؟ این چیه؟ (به خالکوبی او اشاره می کند) این علامت چیه؟ برو تو ببینم زشته، برو... همیننجا وایسا. چیه این علامت؟
- پسر خیس: این ماه گرفتیه اصلا... مادرزاده
- بهروز: این؟
- پسر خیس: جوونیم دیگه سرکار
- بهروز: والا ما جوون بودیم می جنگیدیم
- پسر خیس: ما هم می جنگیم
- بهروز: کو با کی؟
- پسر خیس: همین دیگه اگه بود می جنگیدیم. نیست که.
- بهروز: همین دیگه. لااقل صداتون رو بیارید پایین؟
- پسر خیس: چشم
- بهروز: ما نمیگیم نجنگید بازی نکنید، لااقل صداتون رو ببُرید، پایین باشه.
- پسر خیس: می بُریم چشم
- بهروز: ما گشت همین محلیم. اگه مشکلی بود ما در خدمتیم
- پسر خیس: نه مشکلی که نیست دستتون درد نکنه
- بهروز: نیست؟
- پسر خیس: هست؟
- بهروز: بگیرم ببرمت کلانتری بفهمی مشکلی هست یا نه؟
- پسر خیس: مشکلی هست
- بهروز: این منم که چشمم رو، رو مشکلات می بندم. می فهمی؟
- پسر خیس: بله
- بهروز: کی؟ من!
- پسر خیس: شما
- بهروز: فهمیدی؟
- پسر خیس: بله
- بهروز: نمی فهمی دیگه
- پسر خیس: می فهمم. شما الان یه لحظه اینجا باشید من می رسم خدمتتون
- بهروز: ببین! چند نفرن اون تو؟
- پسر خیس: ده دوازده نفر
- بهروز: میشه 2 تومن
- (پسر می خندد)
- بهروز: چرا می خندی؟
- پسر خیس: نخندیدم
- بهروز: باشه، برو 1 تومن بیار.
- پسر خیس: از کجا بیارم نصفه شبی 1 تومن آخه؟
- بهروز: همه اش رو خودت نده دیگه. بالاخره هر کی یه 100 تومن 150 ته جیبش هست دیگه
- پسر خیس: من می تونم کارتتون رو ببینم؟
- بهروز: برا چی؟
- پسر خیس: کارتتون رو ببینم، همینطوری ببینم
- بهروز: بالاخره مامور هم که نباشیم، آدمیم دیگه. اینم کارت.
- پسر خیس: بله
- بهروز: من همینجام
- پسر خیس: بله